زندگی نامه استفان هاوکینگ (Stephen William Hawking)



استفان هاوکینگ (Stephen William Hawking) در سال 1942 در شمال شهر لندن به دنیا آمد

وی ۳۰۰ سال بعد از مرگ گالیله، در آکسفورد انگلستان به دنیا آمد. خانه والدینش در شمال لندن بود ولی در جریان جنگ جهانی دوم به منطقه امنتری نقل‌مکان کردند.

وقتی استفان ۸ ساله بود به St Albans شهر کوچکی در شمال لندن رفتند. در ۱۱ سالگی استفان به مدرسه همین شهر رفت و سپس به کالج آکسفورد، کالجی که پدرش نیز در آن تحصیل کرده بود رفت.

 استفان به ریاضیات علاقه داشت در حالی که پدرش پزشکی را ترجیح می‌داد. رشته ریاضیات در آن زمان در کالج محل تحصیل استفان تدریس نمی‌شد به همین علت استفان فیزیک را انتخاب کرد.

بعد از ۳ سال وی برنده جایزه اول شد. استفان پس از آن به کمبریج رفت تا به تحقیقات کیهان‌شناسی بپردازد.

وی همواره ریاضیات را دنبال کرده؛ اما جالب این است که او در دوران تحصیلات مقدماتی، دانش‌آموزی خیره و سرکش بوده است و همواره به جهت برخورداری از سطح معلومات علمی بالاتر نسبت به همکلاسی‌های خود سعی داشت که کتاب‌های درسی را زیر سوال برده و نواقص آنها را به معلمان خود گوشزد کند.

هاوکینگ دانش‌آموزی بد خط بوده و در عین حال اغلب اوقات با معلمان و سایر اطرافیان جر و بحث می‌کرد...



ادامه نوشته

در تمجید، صفات و منش فرد را مورد ارزیابی قرار ندهید

ارزیابی های مثبت چه بسا به برداشت‌های منفی منتهی شوند. تمجیدی که قضاوت می کند، ممکن است در روابط بین انسان ها اضطراب به وجود آورد و فاصله ایجاد کند. این نوع تمجید، چه بسا راه ارتباط را مسدود سازد و روابط را خاتمه بخشد. آندرا یک قطعه اسکناس 5 دلاری گم کرد. ریچارد 12 ساله آن را پیدا کرد و به معلمش داد. معلم گفت: تو پسر خیلی درستکاری هستی. من به تو افتخار میکنم. ریچارد سرخ شد. کلمات آقای معلم او را دچار وحشت ساخت. ریچارد خاطره دزدی کوچکی را در ذهن داشت. وقتی به معلم، از او به خاطر صداقتش تمجید کرد، اضطراب وجود او را فراگرفت. پیش خودش فکر کرد اگر آقای معلم، فقط از قضیه با خبر می‌شد... . ریچارد از تماس با معلمش سخت هراسید و در خود فرورفت. با خود گفت: نباید بگذارم آقای معلم مرا بیشتر بشناسد. اگر اینطور بشود، دیگر به من افتخار نخواهد کرد. من مایه شرمساری‌اش خواهم شد. معلم ریچارد اگر از تمجیدی که قدردانی می‌کند، استفاده می‌کرد می‌توانست بیشتر مفید واقع شود: ممنونم که پول را پیدا کردی ریچارد. باعث شدی آندره بیشتر از این غصه نخورد. ریچارد، اگر چنین گفته‌ای می‌شنید محظوظ می‌شد. نتیجه می‌گیریم در تمجید، از اعمال مشخص فرد قدردانی کنید. صفات و منش او را مورد ارزیابی قرار ندهید.

*************************

خانم معلم جوانی می‌خواست مشوق تفکر انتزاعی درکلاس باشد.سیبی را به آلیس نشان داد و پرسید:«سیب از کدام خانواده‌ است؟» آلیس سرخ شد و نمی‌دانست چه جوابی بدهد. خانم معلم رو به کارول کرد و او فورا جواب داد:« سیب از خانواده‌ی میوه‌هاست.» خانم معلم از او تمجید کرد:« آفرین دختر خوب، آفرین»

خانم معلم بدون اینکه بداند چه لطمه‌ای بر روحیه یک دانش‌آموز وارد کرده است، تدریسش را ادامه داد. اگر کارول محض خاطر دانستن جواب سوال دختر خوبی است، پس اگر آلیس جواب را نمی‌دانست چه نوع دختری است؟ یک دختر بد؟ آیا فردی بخاطر دانستن یا ندانستن یک مطلب، انسان خوب یا بدی است؟ یکی ممکن است خیلی چیزها را بداند اما آدم کلاهبرداری باشد.

پ.ن: برگرفته از کتاب روابط معلم و دانش‌آموز اثر هایم گینایت

************************

++ هوش بالا و وجود استعدادهای مورد نظر ما در دانش‌آموز نباید منشا قضاوت، برخورد و ارزیابی‌های ما قرار گیرد. دانش‌آموزی، استعداد نقاشی دارد و نقاشی‌های زیبا می‌کشد و دانش‌آموزی، استعداد ندارد و نقاشی‌های جالب نمی‌کشد. دانش‌آموزی استعداد ریاضی دارد و دانش‌آموزی که از این استعداد بی بهره است. واقعا ظالمانه است که منشا بسیاری از رفتارها و قضاوت ها و تحسین‌های ما بر اساس توانایی‌هایی باشد که فرد اصلا در بوجود آمدن آن هیچ نقشی ندارد. واقعا چرا؟ تیزهوشان؟؟؟؟؟

اگر معلمان خودشان از استعدادها شناخت داشته باشند میتوانند هر دانش‌آموز را با توجه به استعدادش راهنمایی و هدایت کنن

منبع : http://www.amiateacher.blogfa.com/ ( وبلاگ من یک معلمم ؟)



نکته

آیا موسیقی در زندگی روزمره شما سهمی دارد؟



در آن عهد که هنوز جنبنده‌ای روی زمین نمی‌زیست جهان ماوای خاموشان نبود. امواج کوه پیکر با صخره‌های عظیم برخورد می‌کرد .باد در شاخسارها می‌پیچید و از تماس آب با سنگها و سنگریزه‌ها آوای دلنشینی بر می‌خاست .
بعدها جانوران در روی زمین پدیدار شدند و با اصوات به سخن گفتن با یکدیگر آغاز کردند و پرندگان به هنگام دمیدن صبح صادق به نغمه پردازی پرداختند . 
گویی روزگار همانند سنفونی عظیمی ، به رهبری خالقی هنرمند ، آهنگ زندگی ، نظم و پویایی را عاشقانه سر می داد ، چنان آهنگی که نغمه اش روح را در پی کشف آن به کالبد انسان کشاند .
انسان در پی رمز گشایی این موسیقی ازلی همواره با نغماتی ، برخواسته از تارهای حنجره  یا آلات موسیقی ساخته شده به دست خود تلاش وافری از خود نشان داد ، به گونه ای که این پویش ،موسیقی را به رتبه اول هنرهای بشری بدل ساخت.
در وصف موسیقی سخن را تاب بیان نیست اما موسیقی را همواره سخن بسیار است ! چرا که وقتی صندوقچه سخن از لغات تهی است و کلام در سکوت ، موسیقی هنرمندانه و مسحور کننده به بیان ناگفتنی ها می شتابد چنانکه که خدایان کلام در محضرش به خضوع آرام می گیرند .
هموراه موسیقی این هنر همیشه نخست و آثار آن در هر نقطه ای از این جهان بزرگ متجلی است . به هر گوشه ای که قدم می گذاریم آثار پیدا و پنهان آنرا متناسب با بصیرت انسانی قابل درک و لمس است .  بی شک در عصر حاضر نیز موسیقی به عنوان اصلی ترین نیازهای بشری چنان مورد توجه است که به ندرت می توان دقایقی از زندگی جوامع امروزی را یافت که بدون شنیدن نغمات موسیقیایی سپری گردد .


آیا تا به حال به اهمیت موسیقی در زندگی فکر کرده اید؟
آیا موسیقی در زندگی روزمره شما سهمی دارد؟
آیا زمانی را برای پرداختن به موسیقی در نظر گرفته اید؟
آیا به تاثیر آن بر روح و روان حتی محیط زندگی خود توجه کرده اید؟
چقدر برای موسیقی خرج می کنید ؟

منتظر نظرات و پاسخ شما عزیزان هستم .